کلاس جبرانی زناشویی!
تصور کنید شما و همسرتان آماده میشوید تا یک مهمانی شام را میزبانی کنید. شما میپرسید: «لیوانها کجا هستند؟» و همسرتان در حالی که قدری نگران و عصبانی به نظر میرسد با صدای بلند میگوید: «داخل کابینت!»
همین صدای بلند کافی است تا یک دلخوری بین شما پیش بیاید و باعث کدورت و ناراحتی شود. حتما گفتوگوهایی از این دست، بین شما و همسرتان رخ داده و تصور این صحنه برایتان قابلدرک است. اما تا به حال این سوالتان در ذهنتان مطرح شده که چرا چنین اتفاقی میافتد؟!
دکتر قاسمی، روانپزشک و رواندرمانگر :
آقای دکتر! چرا گاهی بدون اینکه به دنبال تنش یا حتی جر و بحث با همسرمان باشیم، تنها یک کلام باعث ایجاد چنین مشکلاتی در روابط میشود؟
اگر رابطه زناشویی زوجین بر پایه یک دوستی قوی و مستحکم بنا شده باشد، به احتمال زیاد، شریک زندگی بیتوجه به لحن همسرش فقط روی اطلاعاتی که او داده است، تمرکز میکند: «اینکه لیوانها داخل کابینت هستند.» در واقع طرف مقابل، عصبانیت همسرش را به یک مشکل گذرا مرتبط میداند که هیچ ربطی به شخص او ندارد، دقیقا مثل وقتی که او قادر نیست در بطری نوشابه را باز کند. اما اگر رابطه زناشویی دچار مشکل باشد احتمالا او اخم میکند و با فریاد میگوید: «اصلا به منچه، خودت آنها را بردار!» ازدواجهای شاد بر اساس رابطه دوستی عمیق بنا شدهاند. رابطه دوستی عمیقی که احترام متقابل برای یکدیگر و لذت بردن از رفاقت و همراهی هم در آن نهادینه شده است.
چنین زوجهایی چه ویژگیهایی دارند؟
زوجهایی که رابطه دوستی عمیقی بین آنها شکل گرفته است، با هم صمیمی هستند و به هم گرایش و تمایل زیادی دارند. آنها به خوبی یکدیگر را میشناسد و میدانند که طرف مقابلشان از چه چیزهایی خوشش میآید و از چه چیزهایی بدش میآید؛ چه موارد شخصیتی و عادتهای عجیب و غریبی و چه امیدها و چه رویاهایی دارد. چنین زوجهایی همیشه برای هم احترام خاص قائل هستند و به نظرات هم توجه دارند و در موقعیتهای مختلف در زندگی روزمره ابراز میکنند که یکدیگر را دوست دارند و از هم خوشششان میآید. در واقع، دوستی و رفاقت، شعله رابطه عشقی بین زوجها را فروزان میکند و بهترین محافظ در برابر احساس کدورت و خصومت نسبت به همسران است. یعنی در چنین رابطههایی احساسات مثبت برتری دارد.
از احساسات مثبت گفتید! در این باره توضیح میدهید؟
این عبارت به این معناست که افکار مثبت زوج درباره یکدیگر و درباره رابطه زناشوییشان آنقدر فراگیر است که اغلب بر احساسات منفی آنها غلبه میکند. به ندرت ممکن است اختلافی باعث شود آنها این توازن موجود در رابطهشان به عنوان یک زوج را از دست بدهند. حالت مثبت آنها باعث میشود که درباره یکدیگر و درباره رابطه زناشوییشان خوشبین باشند، کارهای مثبتی را درباره زندگی با هم برای خود فرض بدانند و باعث شوند شک و تردیدشان کاملا از بین برود. از طرف دیگر، مفهوم برتری احساسات مثبت بسیار شبیه محدوده ثابت وزن است. به این صورت که بدن یک محدوده ثابت وزن دارد که معمولا حفظ میشود و بیتوجه به اینکه فرد چه مقدار زیاد یا کم غذا میخورد بدن تمایلی قوی دارد که این دامنه وزن را حفظ کند. وقتی رابطه زناشویی محدوده ثابت مثبتی پیدا میکند، موارد منفی بسیار زیادتری لازم است تا به این رابطه، نسبت به موقعی که این محدوده ثابت مثبت پایینتر است، صدمه بزند. و اگر برعکس رابطهای تا حد زیادی منفی شود، ترمیم کردن آن بسیار دشوارتر خواهد بود